درتاریکی پارت{34}
مینسو با ارنجش به پهلوی کوک ضربه میزنه
مینسو:هی...کوکی(اروم)
کوک:چیه؟...پهلوم سوراخ شد(اروم)
مینسو:حوصلم سر رفت پاشو بریم(اروم)
کوک:وای اره بریم
مینسو و جونگکوک خیلی سوسکی از پشت مبلها رد شدن و به اتاق مینسو رفتن
مینسو:اخیششش راحت شدم
کوک:واسه یه ازدواج ساده ۳ ساعت حرف میزنن
مینسو:صبر کن ببینم جین کجاست؟
کوک:اون بدبخت گیر افتاد
مینسو:هعی دلم براش سوخت
کوک:هوففف چقدر گرمه
مینسو:مطمئنی نکنه تب داری؟
مینسو دستشو روی پیشونی کوک میزاره
مینسو:اخ...چقدر داغه...قطعا تب داری
کوک:ببینم شما تو خونه تون خونی چیزی دارین؟
مینسو:عالی شد🙂
وایسا الان برمیگردم
مینسو به دستشویی میره و بعد چند دقیقه با یه شیشه اب معدنی کوچیک و پر از خون برمیگرده
مینسو:بیا
کوک کل شیشه رو سر میکشه
کوک:ممنون
مینسو:خواهش میکنم
جین زود درو باز میکنه و میاد تو و درو میبنده
جین:هوففف راحت شدم ها
کثافتا چرا منو تنها گذاشتید
مینسو:اخ ببخشید تورو یادمون رفت
کوک:حوصلم سر رفت
مینسو:بیاین بریم شهر بازی
جین:موافقم
مینسو:هی...کوکی(اروم)
کوک:چیه؟...پهلوم سوراخ شد(اروم)
مینسو:حوصلم سر رفت پاشو بریم(اروم)
کوک:وای اره بریم
مینسو و جونگکوک خیلی سوسکی از پشت مبلها رد شدن و به اتاق مینسو رفتن
مینسو:اخیششش راحت شدم
کوک:واسه یه ازدواج ساده ۳ ساعت حرف میزنن
مینسو:صبر کن ببینم جین کجاست؟
کوک:اون بدبخت گیر افتاد
مینسو:هعی دلم براش سوخت
کوک:هوففف چقدر گرمه
مینسو:مطمئنی نکنه تب داری؟
مینسو دستشو روی پیشونی کوک میزاره
مینسو:اخ...چقدر داغه...قطعا تب داری
کوک:ببینم شما تو خونه تون خونی چیزی دارین؟
مینسو:عالی شد🙂
وایسا الان برمیگردم
مینسو به دستشویی میره و بعد چند دقیقه با یه شیشه اب معدنی کوچیک و پر از خون برمیگرده
مینسو:بیا
کوک کل شیشه رو سر میکشه
کوک:ممنون
مینسو:خواهش میکنم
جین زود درو باز میکنه و میاد تو و درو میبنده
جین:هوففف راحت شدم ها
کثافتا چرا منو تنها گذاشتید
مینسو:اخ ببخشید تورو یادمون رفت
کوک:حوصلم سر رفت
مینسو:بیاین بریم شهر بازی
جین:موافقم
۸.۳k
۲۳ آذر ۱۴۰۱